زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
از بین مـوج خــون گهــرم را بیاورید جــان ز جان عــزیــزتــرم را بیاورید طوفان غم به جان و دلــم مـوج میزند آرام جــان شــعــلــه ورم را بــیـاورید شمعــم كه ســوختــه؛ از پــا نـشستـه ام پــروانــۀ شــكــستــه پــرم را بیـاورید چون آفتاب سُرخ پر از شعله ام هنـوز ای هــاشمی رُخــان، قـمرم را بیاورید ما با همیم همسفر از فرش تا به عرش از بیــن راه هــمــســفــرم را بیــاورید تا بنـگــرید جلــوۀ ایـثــار و عـشـق را آئــیــنــه شـكـسـتــه ســرم را بیــاورید از بس كه تیر و نیزه به برگ و برم زدند افتــاده بر زمین، ثــمــرم را بیــاوریـد دیــدم كه قطعه قطعه شــده پــاره دلـم از روی خــاك ها جـگــرم را بیاورید یعقوبم و ز دیــده من نــور رفته است تا خیــمه یــوسفـم، پســرم را بیــاوریـد |